ROLS

دیوانه ی عاشق چو با دیوانه ی معشوقش حرف زند گل از گلش می شکفد

یه مدت بود دنبال قسمت اول این شعر بودم پیداش نمیکردم ” دیو چو بیرون رود فرشته … میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان بر خیز ….. می تواند اظهار نظر کند ولی دیداری باید چرا که با محدوده ی سخن و نوشتن حرف دل و روح شعر …… بی تو در هر گلشنی چون بلبل بی آشیان، دیوانه بودم / سر به هر در می زدم وانگه ز پا …

معینی کرمانشاهی متن اشعار عاشقانه. … ای که رفته با خود، دلی شکسته بُردی این چنین به طوفان، تن مرا سپُردی … وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند… … مرا دائم قرین رنج کردند چو گل در سایه ی خار آفریدند مرا چون مرغ خوشخوانی در این باغ …. دیوانه برو ، ورنه چنان سخت ببوسم لبهای تو می ریخته را ، كز سخن افتی.

عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم. با عقل آب عشق … خدایا با که گویم شکوه‌ی بی همزبانی را. نسیم زلف جانان … چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم. که لسان غیب … گل می شکفد دم به دم از خاک به پایت. همْ ریشه ی ….. و از تـــو دفتر و ساعت چقدر حرف زدند ….. چون مرغکان گلشن تصویر شیونم. هرگز به …… یا به یک شاعر دیوانه ی دیگر بدهید 2

سایه ی مهتاب زندگی خوشتر بود در سایه ی وهم و خیال / صبح روشن را صفای سایه ی مهتاب … امشبی را ای دل دیوانه ، با من یار باش …. بلبل آن به مه به هر حرف نیاویزد گوش … پروانه می خواست اورا ببوسد، گل ناز می کرد … به خدا بی رخ معشوق گناهست ، گناه …. چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود …. فغان بلبل طبعم به گلشن تو خوش است

می گوید :به واسطه ی این مردم خاصیت و عرضه و لیاقت معنی خودرا از دست داده است (به … تناسب بین آب زندگی و تیغ برهنه صافی و شفاف بودن آن است عنصری در لغز … با دیگران سخن گفتن من موجب سبک مایگی است و اما از خاموشی گران سنگ و پربها میگردم . … درصحرایی که من دیوانه وار به دنبال معشوق میگردم اگر چشم بصیرت باز کنم در …

بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک پیکرند چو … و لانه ی پرندگان . … ذرات را وجـود چـو از بحـر جود تست از روی لطـف چشـم ز مـن بر مدار هم ….. تو همه چيزي هستي كه تو زندگي نياز دارم ….. كاش مي شد با پري از برگ ياس تا طلوع سرخ گل پرواز كرد … ديوانه اي زنجيري ساخته اي از من

معشوق خوبروی چه محتاج زیور است … از دشمنان بپرهيز با عاشقان در آميز … خود را بر قلّه ی رفیع دانش و ایستاده بر ستیغ کوه فرض می کرد . ….. ز تنهایی به کنج خانه می گریم ، چو زندانی ….. در سبک نیمایی بیان احساس و اندیشه حرف اول را می زند و شاعر برای رعایت وزن …. دیوانه آن کسی است که او را به سر عقل نیست !

این آهنگ سال ها بعد توسط روح الله خالقی با همکاری بنان دوباره اجرا و در برنامه گل های رنگارنگ … عاشق با اشتیاق تمام گدایی درکوی معشوق را برپادشاهی درفراق او ترجیح می دهد … می درد همانندِ غنچه که ازشنیدن بوی دوست ازصبا، از شوق پیرهن می درد ومی شکفد. … ثانیا ادامه این در بیت بعدی چون مخاطب ویژه ی اشعار حافظ عمدتا امام زمان است …

همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع قصۀ ما دوسه دیوانه، دراز است هنوز. … و هر دانه ی برفی به اشکی ناریخته می ماند … قمر آن نيست كه عاشق بَرَد از ياد او را يادش آن گل نه ، كه از ياد برد باد او را مَلَكي بود …. ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم می زند حرفی به دست خود رقم … ز عقل و دل دگر از من مپرسید چو عشق آمد کجا غقل و کجا دل

و شاخه ی شبانه ی اندیشه ی من بر پرتگاه زمان خم می شود. + نوشته شده در … اين بار سرشو که بالا کرد يه دل که داش هيچي با صد دلي که نداش عاشق آسمون شد. همه اخم و تخم خدا …

فکر مي کرديم عاشقي هم بچگيست… اما حيف اين تازه اول يک زندگيست… زندگي چيزيست شبيه يک حباب.. عشق آباديه زيبايي در سراب… فاصله با آرزو هاي ما چه کرد.

با رنگ لباس هاي ملكه ي زيبايي انگليس كي تمام مي شود؟ ….. دیوانه وار دوست می دارد تنها هستم …. با وی چو شهد و شیرم هم دامنش بگیرم …. ما به یه شیوه‌ی ربات‌وار (لفط مودبانه‌اش) زندگی می‌کنیم و کسایی که خارج از این شیوه زندگی کنن رو طرد … خرچنگ راجع به همین حرف می‌زنه! …. من توی خواب عاشق شدم … زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک.

من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی … با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام وبی صدا بغل دستم …. مي داند، نام تو را مي خواند، گل قاصد آيا، با تو اين قصه ي خوش خواهد گفت؟ … من چه مي دانستم، سبزه مي پژمرد از بي آبي، سبزه يخ مي زند از سردي دي، …… شدم آن عاشق ديوانه که بودم …… یاد من می شکفد

که با گل ها بهار جوشد، و دیدم شباویز … سلام ناز دانه ی چو دانه ی انار … معشوق. شاعر مهرداد صفایی اسبق. به اسم آنکه عشق و عاشقی داد هزاران آفرین بر حکمتش باد … ماه مبارک رمضان ماه ِعشق ِالهی بر همه ی عاشقان الله مبارک باد. … طبیبی چون تو ،مقصود دیوانه باشد … آزاد می شوم روزی فصل شکفتنِ بهار از حیاتِ رنگارنگِ تو، نامهربانِ همیشه عزیز

مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد مادرم تاب ندارد غــــم فــــــرزندش را عشق با اینکه مرا … ات سر کشیده ای با بوسه های شیشه ای ات از تمام ِ من لی لی کنان به خانه ی قلبم پریده ای. … مردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟ … در نگاهت خواهش عاشق شدن خوابیده است آبروی برگ و یاس و یاسمن خوابیده است بر …

خسته از زندگي با غصه هاي بي شمار . …… گلــ ـوی ســ ـازه دلتنــ ـگی ، پــ ـر از فریــ ـاد خــ ـاموشه … به دریای فلاکت غرق کن ، آواره کن ، دیوانه ی وحشی …. من همچون عاشقي که به معشوق خويش مي نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره …… عشق يعني با پرستو پر زدن عشق يعني آب بر آتش زدن عشق يعني چو احسان يا به راه عشق يعني …

ﻣﻦ واﺳﻄﻪ ﺣﺮف را، ﺳﺨﻦ را، زﺑﺎن را، ﺷﻌﺮ را، ﻗﺎﻓﯿﻪ را، ﻫﻤﻪ ی اﯾﻦ ﺣﺠﺎب ﻫﺎ را ﻣﯽ درم، ﺗﺎ ﺑﯽ واﺳﻄﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ …. از ﻫﻤﯿﻦ دو ﺑﯿﺖ از ﯾﮏ ﻏﺰل ﻣﻮﻻﻧﺎ در ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻣﺴﯿﺮ زﻧﺪﮔﯽ او، آﻏﺎز و ﭘﺎﯾﺎن او ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﺷﻮد. … ﭘﺲ ﻣﻌﻠﻮم اﺳﺖ ﮐﻪ آن ﻃﻠﺐ ﻧﺘﯿﺠﻪ داده ﺑﻮد، ﺟﻮاب داده ﺑﻮد، و او ﺑﻪ وﺻﺎل ﻣﻌﺸﻮق رﺳﯿﺪه … ﭘﺲ ﭼﻮ ﺣﺮفِ ﻧﻮن ﺧﻤﯿﺪم ﺗﺎ ﺷﺪم ذواﻟﻨّﻮنِ ﺧﻮﯾﺶ … ﮔﻔﺖ ﮐﻪ دﯾﻮاﻧﻪ ﻧﺌﯽ ﻻﯾﻖ اﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺌﯽ … اﯾﻦ ﻏﻨﭽﻪ ای ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﮑُﻔﺪ و ﺑ ﺪَل ﺑﻪ ﮔ ﻞ ﻣﯽ ﺷﻮد، و.

تجربه ی شخصیم نشون داده شعر خوندن اونقدر لذت داره که آدم رو از همه ی … بوی یاس با ادم حرف می زند. … عاشق و صادق بگو کیست بغیر از علی …. که زیورها … بیارایی چو بلبل … روی گل … بیند … زبانش … در حدیث … آید ….. همدم عقلم چرا همصحبت دیوانه باشم ….. کنون ما را بدان معشوق سیمینبر نیاز آید …… شیراز می شکفد.

تراکم در خوابگاههای ایران فاصله ی زیادی با استانداردهای جهانی دارد … دانشجوی زبان و ادبیات فارسی : او هیچوقت حرفی نمی زند ولی با سکوتش هزاران حرف را به من می آموزد ! … گوش میدهم فوری گل از گلش میشکفد انگار که با استیو مک کویین روبرو شده. ….. آخرین کلمات یک دیوانه: من یه پرنده‌ام! ….. عاشق آن نیست که عشق تکه کلامش باشد.

چو خواهد غمزه بر جانی زند نیش …. همش می خوان که پشتمون ، حرف بزنن همینو بس … ز عکس رخ آن یار در این گلشن و گلزار،به هر سو مه و خورشید و ثریاست خدایا. چو … لبخند نهاد بر لب من بر غنچه ی گل شکفتن آموخت …. اما در این بودن و رفتن به من یاد دادی عاشق باشم …. عشق از روز ازل دیوانه با ما دوست شد سومین یار دبستان است میدانی‌ چرا؟

گلي بودم به صحرايي نه با اين رنگ و زيبايي. نبودم آن … به دنبال گلش بوده. ويکدم هم … که من خود لیلی و او عاشق ماست … من مست و تو دیوانه، ما را که برد خانه صد بار ترا گفتم کم خور دو سه پیمانه …. نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش ،. نه این صداقت حرفی ، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست.

25 ….. اﺳﺘﻌﺎره از زﻳﺒﺎروي. ﮔﺰﻳﻨﻪ. ي. «): 1(. دﻳﻮاﻧﻪ. و ». « زﻧﺠﻴﺮ. » ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ اﺳﺘﻌﺎره از. « ﻋﺎﺷﻖ. و ». « ﻋﺸﻖ.

بی تو در سینه ی من دل دیگه جایی نداره ، زندگی بی گل روی تو صفایی نداره ، از غم دوری تو …. خدا تنها معشوقی است که عاشقی دارد که هیچ یک از بودن دیگری ناراضی نیست و … باران ندارم ابر بی بارم ، اگر دیوانه ام مستم فقط یک آروز دارم بدانی : دوستت دارم . ….. فقط با سایه ی خودم خوب می توانم حرف بزنم ، اوست که مرا وادار به حرف زدن می کند …

سبزه در دشت و صحرا می روید و گل سرخ در گلزارها می شکفد .

خيابان را چو مستان نعره زن طي مي كنم شايد تو را در حاله اي از نور من ديدم ولي اي كاش مي بودي و … به پا مي كرد من اينجا كنج زندان پر عطش پر عشق يا ديوانه ام اين را نمي دانم

شعرهايي كه اينجا گذاشته می شه فقط كافيه شعر عاشقانه باشه همين و همين؛ هر كس … می‌بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم … سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟ ….. اگـر چشمان من دريـاست تويي فـانـوس شبهايش اگــر حرفي زدم از گل تويي ….. را نديد فقط در زير باران با طعنه ای خنديد و گفت: ديوانه ی باران نديده.

برچسب‌ها:, , , , , , , , ,

فروشگاه مارکت سنتر