دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت/ فریدون مشیری
فریدون مشیری (@fereydoonmoshiri) on Instagram: “** #آوایی_از_سنگر ** دست مرا بگیر، که آب از سرم گذشت خون از …
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت خون از رخم بشوی ، که تیر از پرم گذشت. سر بر کشید از دل این دود ، شعله وار تا این شب از برابر چشم ترم گذشت. شوق رهایی ام…
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت مانند مرده ای متحرک شدم، بیا بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت می خواستم که وقف …
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت. دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت. مانند مرده ای متحرک شدم، بیا. بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت. می خواستم که وقف …
۲۴ اکتبر ۲۰۰۰) شاعر، روزنامهنگار، ناقد و …. «دست مرا بگیر، که آب از سرم گذشت // خون از رخم بشوی، که تیر از پرم گذشت.
دو قدم مانده به آغاز فرو پاشی من/ و تو برخاسته ای باز به نقاشی من.
«فریدون مشیری» شاعر پرآوازه، از آنانی بود که به فراخور ایرانی بودن، … آن لحظهای که بی تو سرآید مرا، مباد! … دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت.
ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺷﻌﺮ از ﻓﺮﯾﺪون ﻣﺸﯿﺮی اﺳﺖ ….. ﻋﺎﻟﻤﻲ. ﻛﻪ ھﯿﭻ ﻧﺸﺎن در ﺟﮫﺎن ﻧﺪاﺷﺖ. ﭘﺎ در ﺟﮫﺎن ﮔﺬاﺷﺖ. ﻓﺮزﻧﺪ آﻓﺘﺎب و زﻣﯿﻦ و. ﻧﺴﯿﻢ و آب. ﻳﻚ ذره ﺑﻮد اﻣﺎ … ﮔﺬﺷﺖ. ﺣﺮﻳﻖ ﺧﺰان ﺑﻮد و ﺗﺎراج ﺑﺎد. ﻣﻦ آھﺴﺘﻪ در دود ﺷﺐ رو ﻧﮫﻔﺘﻢ. و در ﮔﻮش. ﺑﺮﮔﻲ ﻛﻪ ﺧﺎﻣﻮش ﻣﻲ ﺳﻮﺧﺖ ﮔﻔﺘﻢ …… دﺳﺖ ﻣﺮا ﺑﮕﯿﺮ ﻛﻪ ﺑﺎغ ﻧﮕﺎه ﺗﻮ ….. ﺗﺎج زرﻳﻦ ﺑﺮ ﺳﺮم ﺑﻮد.
آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد. آن بی ستاره ام … که آب… آب. دیگر فریب هم به سرابم نمی برد! پر کن پیاله را… “فریدون مشیری”. اشعار فریدون … دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست … شعری از زنده یاد فریدون مشیری در رثای احمد شاملو: راست می … مثل “بامدادی” که گذشت … دست مرا بگیر که باغ نگاه تو چندان شکوفه ریخت که هوش از سرم ربود
فریدون مشیری در سی ام شهریور ۱۳۰۵ در تهران به دنیا آمد. پدر و مادر او هر … در همان سال مادرش در سن ۳۹ سالگی در گذشت که اثر عمیقی در او بر جا گذاشت.
زیباترین شعرهایی که تا به حال خوندم. … جانم بگیر و صحبت جانانهام ببخش ….. آب از سرم گذشته، ببین! …. من خشک از آن شدستم تا خوش مرا بسوزی … و من رو یاد این شعر مشیری میندازه که: … پیرزنی که همسرش رو از دست داده، تنها پسرش زیاد بهش سر نمیزنه و تنها دلیلش …. روز اول این تعطیلات به دیدن دوبارهی «انجمن شاعران مرده» گذشت.
بــــه استخوان ِ سرم زیر حرکت ِ مته که … که زیر آب فرو رفت. … میان دست تو سیگار بـــود و شاعر شد … در تنم وزنه های بی ربطی ست که مرا می کـُند به صندلی ام … بگیر دست مرا مثل کودکی هایم … من را به چاه درد خود انداخت و گذشت … صدای فریدون مشیری
اشعار فریدون مشیری. … (غریبه)دست مرا بگیر که باغ نگاه تو(فریدون مشیری) … باد عطر غم پراکنده و گذشت مرغ بوی خون … در موج خیز علم به اعماق آب رفت … چندان شکوفه ریخت که هوش از سرم ربود.
شاعر: فریدون مشیری؛ تهران، نشر چشمه، 1367؛ در 144 ص؛ چاپ سوم 1371؛ پاپ ششم …. دستِ مرا بگیر، که آب از سرم گذشت / خون از رخم بشوی، که تیر از پرم گذشت .
بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم. مانده ام بی … فرش گسترده و در دست گلایل دارد. تا به کی … ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت.
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت. ساعات عمر … دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت … یک گوشه بغض کرده , که این جمعه هم گذشت. … فریدون مشیری(3).
این جمعه هم گذشت. ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت. دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت. مانند مرده ای متحرک شدم بیا. بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت. می خواستم که وقف …
این جمعه هم گذشت. ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت. دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت. مانند مرده ای متحرک شدم بیا. بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت. می خواستم که وقف …
. … و دست های مرا روی سینه می گیری. و دردهای دلت بی حواس می سوزد … چه مستی ها از آن می، در سرم ریخت. گره واکرد از …. شعر زیبا و ماندگاری از فریدون توللی. بلم آرام چون … سر انگشتش به چين آب مي خورد. صدا چون ….. اي عشق همّتي كن و دست مرا بگير ….. گــذشت بردل دریای او، چـــه طـــوفانی ! کــه موج …
فریدون مشیری یکی از شاعران فرهیخته و به نام ایرانی است که در سال 1305 متولد شد و در … روزنامه نگار موفقی بود که هنوز که سالها از مرگ ایشان می گذرد اشعارش دست به دست و ذهن به ذهن … آخر اين عشق مرا خواهد کشت … گذشت از من ولی آخر نگفتی … در جوانی جان گرگت را بگیر! …. لحظهای چند بر این آب نظر كن، … بوده ای چون تاج گل بر سرم
دست مرا بگیر و کوچه های محبت را …. او در چاپخانه با زنده ياد «فريدون مشيري» که آن روزها مسئول صفحه ادبي هفتتار چنگ مجله …… دل آنگهت شناخت که آب از سرم گذشت.
شعر و دنیایی که می سازمش. … حسن هادوی (5) • فریدون مشیری (5) • سهراب سپهری (5) ….. چیزی ست در دلت، دردی ست در سرم. از خواب می … به آنچه مرگ مرا برد قابل ربط است … هر چیز که دست می زنم سنگ شده. انگار که ….. آب که از سر ما گذشت. اما ماهی ها …. پس به این بغض ها بگیر و بخند.
امید و انتظار دو تا واژه ی خوبن که وجودشون بی نهایت عالیه. پ.ن: … دستمو بگیر بغلم کن که سخت محتاج آغوشتم. …. دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت/ فریدون مشیری. 1.
این ترانه کنجکاوی مرا بر انگیخت و بر آنم داشت تا نگاهی ریزتر به آن رویداد بیاندازم. … فریدون نیز احساسی چو من داشت، چون می سرود ” کجا میتوان برد این درد را؟ ” … سر افرازش پروانه و داریوش فروهر که ناجوانمردانه کشته شدند” – فریدون مشیری … سخنانی از این دست که ما کشتی گرفتار در آشوب میهن را به ساحل نجات رهنمون می کنیم، حقوق …
برچسبها:دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت - بهترین شعرهای انتخابی من, دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت... - نگارخانه ایرانی, دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت/ فریدون مشیری, دستهبندی فریدون مشیری - کوچه باغ شعر, شاعر «کوچه» - میهن امروز, شعرهای فریدون مشیری برای وطن و شهیدانش - ایسنا, فریدون مشیری - دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت خون از رخم ..., فریدون مشیری - ویکیگفتاورد, فریدون مشیری on Instagram: “** #آوایی_از_سنگر ** دست مرا ..., مجموعه اشعار فریدون مشیری